کد مطلب:26592
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:28
چرا اسلام دستور داده از اسرائيلي ها خسارت مالي گرفته شود؟
خواهر گرامي ! بزرگان گفته اند: آزموده را آزمون خطا است . و علي 7مي فرمايد: .()
(پـاورقي 1.
بر كسي پوشيده نسيت كه دختران جوان وجودشان سرشار از عواطف و احساسات است و آنان با روحيهء شورانگيزي كه دارند همه چيز را با ديدهء عشق و محبت مي نگرند و خود را در فضايي آكنده از مهر و دوستي مي بينند و هرنگاه و سخني را از جنس مخالف مش نوند, نشانهء عشق راستين پنداشته و آن را تقدير الهي تصور مي كنند, در حالي اين گونه فكر كردن ساده دلي و ناشي از خيال پردازي و سطحي نگري است .
انسان عاقل بايد حساب شده حركت كند و دختر جوان نبايد فريب سخنان فريبنده و بي اساس و نگاه هاي هوس آلود پسر جواني را كه به قصد شكارش در هاله اي از عشق و محبت اظهار مي دارد, محبتي راستين و عشق الهي پنداشته و بدون محاسبه و مشورت با بزرگ ترها و بدون اطلاع پدر و مادر قول و قرار ازدواج بگذارد, زيرا:
]اي بسا ابليس آدم رو كه هست پس به هر دستي نشايد داددست
]خواهر عزيز, خوب بود از سرنوشت كساني كه پيش از شما دچار اين اشتباه شدند و به آبروي خود لطمه زدند, درس مي گرفتيد و به اين رابطهء پنهاني و وعدهء ازدواج بدون پشتوانه كه هم با عقل ناسازگار بود و هم با شرع , دل نمي بستيدو آن را عشق الهي تصور نمي كرديد تا امروز مايهء آزردگي و سرخوردگي شما شود.
خواهر عزيز, به خاطر جلوگيري از همين آسيب ها و خطرات است كه اسلام گفته است . دختران هنگام ازدواج بايد از پدر اجازه بگيرند, زيرا دختري كه هنوز تجربه برخورد با مردان را ندارد و در عنفوان جواني است , نمي تواندعقلش را به كار اندازد و مسائل را به روشني تجزيه و تحليل كند و اقعيت هاي پنهان شده در پشت حرف هاي عاشقانه را بفهمد و سخنان دروغين و بي پايه را از محبت واقعي بشناسد.
نخستين اشتباه شما اين بود كه به حرف هاي او اعتماد كرديد و بدون مشورت با بزرگترها به انتظارش نشتيد تاخلاف گفته هايش را مشاهده كرديد و اينك مي پرسيد: چطور حاضر شد با احساسات پاك من بازي كند, در حالي كه من از اول راه و حرف خدا را ختم كلامم نمودم و قانعش كردم تنها عشقي كه جاودان خواهد شد, عشق به خدااست .
خواهر عزيز, شما كه براي عشق به خدا اين قدر اهميت قايليد, چراراضي شديد در اين مدت بر خلاف قول خداعلاقه به يك جوان نامحرم را در دل خود جا دهيد و با او صحبت كنيد؟ آيا بهتر نبود به او مي گفتيد: من فقط درچهارچوب شرع يعني ازدواج حاضرم با تو هم صحبت شوم ؟!
چطور مي گويي از اول كارمان نيّت خدايي بود, در حالي كه كار خدايي آن است كه هم هدف و هم وسيله , الهي باشد؟ مگر خدا از ارتباط دختر و پسر نامحرم نهي نكرده است ؟
در هر حال اين ها چيزهايي است كه گذشته است و پشيماني سودي ندارد, بلكه بايد براي حل مشكل چاره انديشيد و گناهش راهم نبايد به سحر و جادو نسبت داد, بلكه بايد بپذيريد اشتباه از خود شما بوده است .
اما اين كه از اول او مي خواسته شما را بازي بدهد يا بعداً بر اثر نارضايتي خانواده عقيده اش در مورد ازدواج باشما تغيير كرده است , بر ما معلوم نيست و در حل موضوع چندان تأثيري ندارد. آن چه مهم است اين است كه شماوظيفه داشتيد زود باور نباشيد و به حرف هاي واهي او گوش نكنيد. حال هم راه چاره اين است كه شما خيالبافي راكنار بگذاريد و به سحر و جادو و امثال آن ترتيب اثر ندهيد, بلكه وضعيت خود را كاملاً بسنجيد و اگر به اين نتيجه رسيديد كه خانواده اش براي شما احترام قائل نيستند و ايشان هم تحت تأثير خانواده است , بدانيد چنين ازدواجي موفقيت آميز نخواهد بود. لذا اگر خواستگار خوبي داريد, ازدواج كنيد و بيش از اين خود را درگير اين مسائل نسازيد و بگذاريدخواستگار از آغاز به خانه شما بيايد و از شما خواستگاري كند.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.